در رویا هایم تو را تصور می کردم
تو را فرشته ای نجاتی برای خود می پنداشتم
برای خود کلبه ای ساخته بودم و تو با مهر و محبت در کنارم زندگی می کردی
عشق و زندگی ام بودی و برایم ترانه های عاشقی می سراییدی
ولی آن نسیم ملایمی که وزید تمام زندگی ما را نابود کرد وتو
و تو دیگر ناپدید شدی ، تو دیگر نبودی
آن نسیم ملایم تو را با خود برده بود نمی دانم کجا
ولی می دانم دیگر هیچ جاده ی خاکی نبود که تو را به من متصل کند
ای کاش .....
کسی عاشق کسی نمی شد
.. اما .. وقتی عاشق شد دیگه هیچ وقت تنهایی رو به آغوش گرم
یار عزیزش بر نمی گردوند .
ای کاش .....
بیوفایی به دنیا نمی اومد .
ای کاش .....
دروغ به دنیا نمی اومد .